سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

پاییز 94 در بزرگترین خانه معلم در مرکز کشور

87l8_20151111_095338.jpg


  

چرا باید هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب آب بنوشید؟


چرا باید هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب آب بنوشید؟ احتمالا" شنیده اید که صبح بعد از بیدار شدن از خواب آب بنوشید. اما شاید علت آن را ندانید و فکر نمی کنم بدانید نوشیدن آب بعد از بیدار شدن از خواب چقدر مهم است. انجام دادن این کار مزایا و فواید درمانی زیادی در شرایط مختلف دارد، مانند کاهش درد های دوره ای بدن، آسم و حتی سرطان!

 

چرا مصرف آب ضروری است؟ 

شما باید در طول روز آببنوشید، چون 70 درصد بدن شما از آب تشکیل شده است. همچنین 75 درصد بافت عضلات و 82 درصد خون نیز از آب تشکیل شده است. با این وصف آب در عملکرد درست بدن نقش مهمی دارد، گذشته از این نوشیدن آب قبل از غذا خوردن یا هر چیزی باعث پاک سازی سیستم داخلی بدن شما می شود.

اهمیت آب و مقدار آب مورد نیاز بدن

در واقع این کار می تواند به پاکسازی روده بزرگ کمک کند، به طوری که مواد مغذی که وارد بدن می شود به خوبی جذب بدن گردد. وقتی که شما صبح زود آب بنوشید این کار  بدن را به خون سازی ترغیب می کنید و این یعنی تولید خون تازه. این به اصطلاح خون تازه کمک می کند تا بدن خود را بازسازی کند و در نهایت به معنی درمان بیماری ها خواهد بود.

فواید بیشتری از آب را بخوانید

1.آب باعث می شود پوستی سالم داشته باشید. چون آب می تواند، سموم را از خون حذف کند و این باعث شود، پوستی درخشان داشته باشید.

2.آب روی تعادل سیستم لنفاوی اثر دارد. نوشیدن آب  هر روز صبح قبل از هر کاری باعث می شود سیستم لنفاوی (بیشتر) متعادلی داشته باشید. این فایده از این لحاظ قابل اهمیت است که غدد لنفاوی در سیستم لنفای مسئول مبارزه با عفونت هستند. علاوه بر این غدد (لنفاوی) به تعادل مایعات بدن نیز کمک می کند.

3.آب باعث کاهش وزن می شود! مصرف حدود 16 اونس آب خنک می تواند متابولیسم بدن را تا 25 درصد افزایش دهد. اگر هدفتان کاهش وزن باشد، می توانید هر روز صبح با نوشیدن آب به کاهش وزن اضافه کمک بیشتری کنید.

4.آب حتی ممکن است، بعضی از بیماری ها را نیز درمان کند. آب به عنوان یک تصفیه کننده به خوبی شناخته شده است، بنابراین وقتی که بدن نیز تمیز و تصفیه شده باشد، برخی از بیماری ها به آسانی حذف و مبارزه با بیماری برای بدن راحت تر می شود. همچنین نوشیدن آب می تواند به روند درمان بیماری های مانند: استفراغ، درمان اختلالات قاعدگی، سرطان، بیماری های گلو، بیماری های چشم، بیماری های ادراری، بیماری های کلیه، سل، ورم مفاصل، اسهال و سردرد  کمک کند.

در حین فعالیت ورزشی و بعد از آن چه میزان آب باید نوشید؟

در پایان

پس فراموش نکنید، وقتی که از خواب بیدار می شوید، نوشیدن 5 لیوان آب می تواند باعث نتایج عالی برای شما شود. فقط باید این را به یک عادت تبدیل کنید تا به مرور از فواید آن بهره مند شوید.

نوشیدن 5 تا 6 لیوان آب ممکن است در اوایل زیاد به نظر برسد، اما به مرور ساده و به تبدیل به یک عادت خوب می شود. به یاد داشته باشید باید آب را قبل از خوردن یا نوشیدن هر چیز دیگری مصرف کنید. توصیه می شود یک ساعت قبل از خوردن صبحانه آب بنوشید


  
زمان انتشار : 27 مهر ,1394 | ساعت : 10:08 | کد خبر : 37488 | پرینت

سوالاتی که قبل از ترک یک شغل باید از خود بپرسید

شفقنا- همه افراد لحظاتی را در طول عمر خود تجربه می‌کنند که از شغل خود خسته شده‌اند. درست است که رها کردن یک شغل شما را برای انجام سایر مشاغل دیگر آزاد می‌کند اما آیا واقعا این کار راه حل درستی است؟
دنیای اقتصاد نوشت: آیا شما آماده‌اید که به دنبال شغل دیگری بروید یا اینکه در شروع کار جدید به دنبال علایق شخصی خود باشید؟ شاید شما بخواهید از شغل خود استعفا دهید تا تمام دنیا را سفر کنید اما آیا از لحاظ مالی استطاعت این کار را دارید؟ استعفا دادن از یک شغل تصمیم بزرگی است و جنبه‌های متعددی را برای آن باید بررسی کرد. شما باید با دقت تمامی مزایا و معایب آن را بررسی کنید بنابراین، سوالات زیر را از خود بپرسید تا مطمئن شوید که حاضرید شغل خود را برای چیز دیگری از دست دهید.
1- چه چیزی در شغل حال حاضر من، مرا آزار می‌دهد؟ (این موضوع حتی می‌تواند مرتبط با کار یا محلی باشد که کار می‌کنید)
2- من چه چیزی را از شغل خود می‌خواهم؟ هدف نهایی من چیست؟
3- چه چیزی من را خوشحال می‌کند؟ علاقه واقعی من چیست؟
4- آیا من برنامه‌ای برای جست‌وجوی کار جدید دارم؟ در چه زمینه‌ای می‌خواهم به دنبال کار جدید باشم؟
5- چه مدت طول می‌کشد تا کار جدید پیدا کنم؟
6- اگر می‌خواهم شغلی را خودم راه‌اندازی کنم، آیا برنامه واقعی برای شروع آن دارم؟ آیا از لحاظ زمانی مناسب است؟ چه مقدار باید سرمایه اولیه داشته باشم؟ چه مدت طول می‌کشد تا بتوانم درآمد کسب کنم؟
7- آیا من از لحاظ مالی تضمینی دارم؟ آیا به قدر کافی پول برای پوشاندن هزینه‌های یک سال را دارم؟
8- درباره بیمه سلامت یا سایر خدماتی همچون بازنشستگی چه برنامه‌ای دارم؟ آیا می‌خواهم برای مدتی آنها را به تعویق بیندازم؟ اگر بله، برای چه مدت؟
9- چند وقت است که در کار فعلی‌ام مشغول هستم؟ آیا تجربیات کافی از این شغل کسب کرده‌ام؟ قبلا چه کار می‌کردم؟ چند وقت در کار قبلی کار کردم؟ آیا کافی است؟
10- میزان رفت و آمد تا محل کار چقدر است؟
11- آیا شغل من دیگر حالت چالش‌بر‌انگیز را ندارد یا اینکه تکراری شده است؟ آیا تا به حال تلاش کرده‌ام تا شغلم را جذاب‌تر کنم؟
12- آیا من وظایفی در این شرکت دارم؟ آیا این کار به‌صورت حرفه‌ای انجام می‌شود و توسعه می‌یابد؟
13- آیا این تصمیم را از سر احساسات گرفته‌ام؟ آیا من در کارم با همکاران یا مدیر خود مشکل دارم؟
14- آیا من بیش از حد کار می‌کنم؟ آیا این تصمیم را گرفته‌ام چون نمی‌توانم بین کار و زندگی‌ام توازن برقرار سازم؟ (برای مثال، حسابداران در فصل‌های پاییز تا بهار کار زیادی دارند و کارمندان به‌طور کلی در این دوره زمانی بیش از ساعات کاری، کار می‌کنند).
پاسخ به این سوالات مسیر را برای انتخاب‌های شغلی بعدی روشن‌تر می‌کند.

مترجم: سعید بقایی/ منبع: personalbrandingblog.com


  
زمان انتشار : 27 مهر ,1394 | ساعت : 10:08 | کد خبر : 37488 | پرینت

سوالاتی که قبل از ترک یک شغل باید از خود بپرسید

شفقنا- همه افراد لحظاتی را در طول عمر خود تجربه می‌کنند که از شغل خود خسته شده‌اند. درست است که رها کردن یک شغل شما را برای انجام سایر مشاغل دیگر آزاد می‌کند اما آیا واقعا این کار راه حل درستی است؟
دنیای اقتصاد نوشت: آیا شما آماده‌اید که به دنبال شغل دیگری بروید یا اینکه در شروع کار جدید به دنبال علایق شخصی خود باشید؟ شاید شما بخواهید از شغل خود استعفا دهید تا تمام دنیا را سفر کنید اما آیا از لحاظ مالی استطاعت این کار را دارید؟ استعفا دادن از یک شغل تصمیم بزرگی است و جنبه‌های متعددی را برای آن باید بررسی کرد. شما باید با دقت تمامی مزایا و معایب آن را بررسی کنید بنابراین، سوالات زیر را از خود بپرسید تا مطمئن شوید که حاضرید شغل خود را برای چیز دیگری از دست دهید.
1- چه چیزی در شغل حال حاضر من، مرا آزار می‌دهد؟ (این موضوع حتی می‌تواند مرتبط با کار یا محلی باشد که کار می‌کنید)
2- من چه چیزی را از شغل خود می‌خواهم؟ هدف نهایی من چیست؟
3- چه چیزی من را خوشحال می‌کند؟ علاقه واقعی من چیست؟
4- آیا من برنامه‌ای برای جست‌وجوی کار جدید دارم؟ در چه زمینه‌ای می‌خواهم به دنبال کار جدید باشم؟
5- چه مدت طول می‌کشد تا کار جدید پیدا کنم؟
6- اگر می‌خواهم شغلی را خودم راه‌اندازی کنم، آیا برنامه واقعی برای شروع آن دارم؟ آیا از لحاظ زمانی مناسب است؟ چه مقدار باید سرمایه اولیه داشته باشم؟ چه مدت طول می‌کشد تا بتوانم درآمد کسب کنم؟
7- آیا من از لحاظ مالی تضمینی دارم؟ آیا به قدر کافی پول برای پوشاندن هزینه‌های یک سال را دارم؟
8- درباره بیمه سلامت یا سایر خدماتی همچون بازنشستگی چه برنامه‌ای دارم؟ آیا می‌خواهم برای مدتی آنها را به تعویق بیندازم؟ اگر بله، برای چه مدت؟
9- چند وقت است که در کار فعلی‌ام مشغول هستم؟ آیا تجربیات کافی از این شغل کسب کرده‌ام؟ قبلا چه کار می‌کردم؟ چند وقت در کار قبلی کار کردم؟ آیا کافی است؟
10- میزان رفت و آمد تا محل کار چقدر است؟
11- آیا شغل من دیگر حالت چالش‌بر‌انگیز را ندارد یا اینکه تکراری شده است؟ آیا تا به حال تلاش کرده‌ام تا شغلم را جذاب‌تر کنم؟
12- آیا من وظایفی در این شرکت دارم؟ آیا این کار به‌صورت حرفه‌ای انجام می‌شود و توسعه می‌یابد؟
13- آیا این تصمیم را از سر احساسات گرفته‌ام؟ آیا من در کارم با همکاران یا مدیر خود مشکل دارم؟
14- آیا من بیش از حد کار می‌کنم؟ آیا این تصمیم را گرفته‌ام چون نمی‌توانم بین کار و زندگی‌ام توازن برقرار سازم؟ (برای مثال، حسابداران در فصل‌های پاییز تا بهار کار زیادی دارند و کارمندان به‌طور کلی در این دوره زمانی بیش از ساعات کاری، کار می‌کنند).
پاسخ به این سوالات مسیر را برای انتخاب‌های شغلی بعدی روشن‌تر می‌کند.

مترجم: سعید بقایی/ منبع: personalbrandingblog.com


  
کد خبر: 102134
تاریخ انتشار: 20 مهر 1394 - 16:08
آخرین بررسی‌های انجام شده در کشور نشان می‌دهد ایران جزو کشورهایی است که از نظر میزان افسردگی درجه بالایی دارد و در رده 5 کشور اول در این زمینه قرار گرفته است و بر اساس آمارهای اعلام شده شیوع افسردگی در خانم‌های کشور سه برابر بیش از مردان است و شیوع اضطراب هم در زنان 3 تا 5 برابر بیش از مردان است.
به گزارش «شیعه نیوز»، شیوا دولت آبادی، رئیس هیأت‌مدیره انجمن روان‌شناسی ایران با اشاره به دلایل افزایش آمار افسردگی در ایران گفت: امروز در جامعه ایران، نیازهای کاذب در قالب چشم و همچشمی بروز یافته است و همین مسئله به اضطراب و افسردگی مردم دامن می زند، از طرفی، فرهنگ شادمانی ایرانیان به اندازه فرهنگ سوگواری شان قوی نیست و امروز مردم برای تقویت فرهنگ شادی به کدها و دستورالعمل های فردی و جمعی نیاز دارند.

سال‌هاست که از افسردگی جامعه سخن گفته می‌شود. در سال 90 پژوهشی انجام شد که در آن از وجود علائم افسردگی در 12 درصد جمعیت ایران سخن به میان آمد. این پژوهش در قالب طرح پیمایش ملی سلامت روانی بر روی 7 هزار و 886 فرد 15 تا 64 ساله تمرکز کرده بود که نتیجه آن پی‌بردن به 12.7 درصد اختلال افسردگی در جمعیت عمومی مردم بود. بر اساس این مطالعه 10.3 درصد مردان و 15.4 درصد زنان اختلال افسردگی داشته‌اند.

آمارها در سال‌های بعد با تغییرات رو به رشدی ارائه شدند. در گزارشی گفته شده در سال 91، 10 تا 15 جامعه ایران افسردگی دارند. آمارهای سال 93 نیز 21 درصد جمعیت کل کشور را افسرده و 34 درصد مرد شهر تهران را دارای اختلال روانی دانسته‌اند.

کنترل‌های اجتماعی، نبود شادی، عدم رضایتمندی از زندگی و فرهنگ زندگی، برخوردهای نامتعارف، نوع پوشش و ارتباط و تعامل با ارباب رجوع همگی از عوامل ایجاد کننده افسردگی در جامعه ایران هستند.

آخرین بررسی‌های انجام شده در کشور نشان می‌دهد ایران جزو کشورهایی است که از نظر میزان افسردگی درجه بالایی دارد و در رده 5 کشور اول در این زمینه قرار گرفته است و بر اساس آمارهای اعلام شده ازسوی اداره سلامت میانسالان معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شیوع افسردگی در خانم‌های کشور سه برابر بیش از مردان است و شیوع اضطراب هم در زنان 3 تا 5 برابر بیش از مردان است.

در این بررسی‌ها آمده که سن ابتلا به بیماری افسردگی 20 تا 50 سال و متوسط آن در 30 سالگی است. همچنین شیوع افسردگی در دختران مجرد و زنان مطلقه بیشتر از افراد دیگر است.
صنعتی شدن یکی از عوامل افسردگی جوامع است.

رئیس هیأت‌مدیره انجمن روان‌شناسی ایران در همین رابطه گفت: اصولاً بشر تا حدود 100 سال قبل جمعی تر زندگی می کرد و در دورانی که کشاورزی غلبه داشت زندگی اجتماعی تری حاکم بوده است. بعضی از دستاوردها با شادی و نشاط همراه می شدند مانند زمانی که محصول برداشت می شد و جامعه ثمره زحمات خود را برداشت می کرد و در قالب جشن های مختلف به شادی می پرداخت.

شیوا دولت آبادی در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر افزود: این فعالیت ها و شادی ها همگی جمعی شکل می گرفتند و در نقطه مقابل، انسان ها برای تسکین دردهای یکدیگر هم با همدیگر همنوایی می کردند. سوگواری های جمعی، از نمونه های این همنوایی ها است که بخشی از آن به عنوان سنت، امروز با انسان ها عجین است.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: از زمانی که بشر به دنبال صنعتی شدن و شهرنشینی رفت، از شکل جمعی و حمایت های فراوان از اطراف خود فاصله گرفت و ارتباطات روستایی و قبیله ای را از دست داد و حتی از کانون خانواده فاصله گرفت.

افسردگی و اضطراب دو روی یک سکه هستند

وی معتقد است: شادی و غم، همیشه با بشر همراه بوده اما نوع مواجهه با آن در طول تاریخ تغییر یافته است. افسردگی و اضطراب، دو روی یک سکه هستند؛ بنابراین در شناخت افسردگی باید خستگی های مزمن را مد نظر قرار داد. آنچه افسردگی را برجسته می کند، تغییر خلق است که انسان بیشتر آن را مشاهده می کند. همه اینها به نحوه زندگی انسان مربوط است. دستاوردهای انسان در زندگی و امید به آینده می تواند در نشاط سهم داشته باشد.

دولت آبادی افزود: از نظر گستردگی و فراوانی باید گفت طیف بزرگی از افسردگی هیچ ارتباطی با افسردگی ژنتیکی ندارد و به بینش انسان ها بر می گردد یا اینکه افراد، نیازهای کاذب فراوانی دارند که محقق نمی شود و باعث افسردگی می شود یا نیازهای ضروری دارند که برآورده نمی شود و منجر به افسردگی می شود.

این دکترای روان شناسی همچنین خاطرنشان کرد: دسته دیگر افسردگی ها ناشی از بیماری های لاعلاج هستند و ترکیب برخی مشکلات می تواند افسردگی را تشدید کند.

وی با بیان این که می توان به افسردگی را به چشم سرمایه نگاه کرد، اظهار داشت: اگر دانست که چه چیزی موجب افسردگی انسان شده و در نتیجه به دنبال برطرف کردن آن بود، می توان شاهد پیشرفت در زندگی و تغییر بینش فرد بود.

رئیس هیأت‌مدیره انجمن روان‌شناسی ایران گفت: انسان باید زیاده خواهی های خود را از بین برده و واقع بین باشد و زندگی را با کار و امید بسازد.

دولت آبادی افزود: آسیبی که افسردگی بر فرد وارد می کند، به تدریج بر ذهن و کارایی او تأثیرگذار است و به نوعی شناخت او را مختل می کند و امروز از عقل افسرده هم سخن می گویند.

احساس پوچی منجر به افسردگی می شود

وی همچنین در پاسخ به این سؤال خبرنگار انتخاب خبر که در برابر افسردگی چه اقداماتی می توان انجام داد، گفت: هنگامی که افسردگی، ژنتیکی است باید با دارو به افراد کمک کرد، اما در اکثر موارد، کار و فعالیت های بدنی و ذهنی می تواند به بیمار افسرده کمک کند.

وی همچنین گفت: در بسیاری از مواقع، پیوستن به حرکت های مدنی به افسردگی کمک می کند و انسان ها را از پوچی بیرون می کشد؛ در نتیجه وقتی بیمار افسرده به این موضوع فکر کند، تصویر دیگری از خود می سازد که برای جامعه مفید خواهد بود. با احساس مفید بودن برای دیگران می توان به زندگی خود که به سمت پوچی می رود معنا ببخشید.

دولت آبادی در ادامه به آماری که در رابطه با غمگین بودن جامعه ایران عنوان می شود اشاره کرد و گفت: آمارهایی که ارائه می شوند از نمونه هایی است که به مراکز مشاوره و روان درمانی مراجعه می کنند، و اگر به صورت غربالگری انجام شود نتیجه آن نشان می دهد که خلق و خوی جامعه پایین است و این مسئله به این دلیل می تواند قابل توجیه باشد. تعدادی از افراد جامعه به دلیل عدم حمایت های اجتماعی، غمگین هستند یا فقر، بیکاری، اعتیاد در خانواده که در همه جوامع و از جمله جامعه ایران وجود دارد.

به آمارهای روانشناسی فله ای توجه نکنیم

وی افزود: مسئله نیازهای کاذب را که در قالب چشم و همچشمی نمود می یابد باید مورد توجه قرار داد چون در فرد، اضطراب و افسردگی ایجاد می کند. در آمارها گاهی مبالغه وجود دارد و مباحث به صورت فله ای مطرح می شود.

دولت آبادی به حوادث و اتفاقات رخ داده در جامعه نیز اشاره و خاطرنشان کرد: جامعه ایران درطی هفته های گذشته سوگوار فاجعه منا است و مسلماً شرایط شادی را تجربه نمی کند، اما این نمی تواند نشانه افسرده بودن جامعه ایران باشد.

رئیس هیأت‌مدیره انجمن روان‌شناسی ایران ادامه داد: در ارتباط با آمارها باید به این نکته توجه کرد که در چه زمانی این آمار گرفته شده است؛ مثلاً در فصل بهار اگر غربالگری انجام شود، تعداد افسرده ها کمتر از فصل پاییز خواهد بود. بنابراین در نگاه آماری که همیشه سؤال برانگیز است باید نقش همه عوامل را در نظر گرفت.

این پژوهشگر اجتماعی افزود: البته در جامعه ایران باید به آمار اعتیاد، بیکاری و... توجه ویژه ای داشت زیرا هر کدام از این فاکتورهای منفی می تواند تأثیرات مخربی بر جامعه داشته باشد.

فرهنگ شاد بودن را در جامعه گسترش دهیم

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به ضرورت پرداختن به شادی های جمعی اشاره کرد و گفت: انسان ها در ایران به شادی های جمعی نیازمندند اما این شادی ها با دستور ایجاد نمی شوند و هنگامی مردم شاد می شوند که یک دستاورد و موفقیتی حاصل شده باشد و آن وقت است که کار، تولید و امید نقش پررنگی ایفا می کنند و نتیجه آن شادی و نشاط عمومی خواهد بود. وقتی فضا به سمت تأیید شادمانی برود در مجموع جامعه شادتر خواهد شد و افسردگی های کاذب را می توان به این شیوه درمان کرد.

شیوا دولت آبادی تصریح کرد: فرهنگ شادمانی ایرانیان به اندازه فرهنگ سوگواری شان قوی نیست و امروز مردم برای تقویت فرهنگ شادی به کدها و دستورالعمل های فردی و جمعی نیاز دارند.

  
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :38
بازدید دیروز :2
کل بازدید : 706546
کل یاداشته ها : 160


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ